تاثیر رسانه بر افکار مردم | بخش دوم
در بخش اول مقاله ما در مورد نقش رسانهها به جهت تغییر افکار عمومی و روشهایی که آنان برای اعمال این نوع اقدامات به جهت تحقق اهداف خاصشان انجام میدهند اطلاعات و ایدههایی را به عنوان راهکار به جهت عدم تاثیرگذاری بر ذهن، روح و احساسات معرفی نمودیم. اما در مقاله تاثیر رسانه بر افکار مردم که بخش دوم مقاله پیشین به حساب میآید نظر بر آن است که به شکل اختصاصی در مورد انواع رسانهها، راه شناسایی رسانه مخرب و روشهای عدم سلطهگری روحی و روانی آنها اطلاعات کاربردی و اثربخشی را خدمت شما انسانهای آگاه و بیدار ارائه نماییم.
افرادی که به دنبال تجربه شخصی هستند و دوست دارند تا به قول قرآن زندگیشان را خودشان از نو آنگونه که دوست دارند بسازند و هیچ قدرتی را فراتر از قدرت الله به حساب نمیآورند و به همین دلیل هم از فرد، گروه یا مرجعی ترسی ندارند چرا که قدرت حقیقت به میزانی است که آنها در هر کاری که دست میگذارند موفق و پیروز شوند.
به همین دلیل این افراد در مسیر کسب علم و آگاهی راستین و درست در هر لحظه پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی میکنند و طعم شیرین سعادت و خوشبختی را به شکل حقیقی و ملموسی چشیده و آنرا بهتر و دقیقتر از هر فرد دیگری تجربه میکنند.
تاثیر رسانه مخرب بر افکار مردم! خطر جدی بهداشت فکر جوامع
موضوع اصلی سخن ما آن دسته از رسانههایی است که به شکل کاملاً هدفمند، برنامهریزی شده، روشمند، همراه با پشتوانه مطالعاتی دقیق و بروز نسبت به خلقیات و سلایق ما، فرهنگ، روح و روان و از همه مهمتر نیازهای روز موجود که در آنها خلعهای شدیدی داریم به نحوی که جزوه نیازهای اساسی و بنیادین ما به حساب میآیند.
مانند: خوراک، پوشاک، مسکن و درآمد به صورت شبانه روزی میکوشند تا با بهرهگیری از این نیازها و استفاده ابزاری از آنها ما را تحت کنترل و مدیریت قرار دهند.
در اصل شیرازه و مرکز کلیه مبانی مقاله «تاثیر رسانه بر افکار مردم» بر روی این جمله یعنی: «مدیریت و کنترل» سوار است که رسالت اصلی رسانههای جریانساز و هدفمند میباشد. این جنس از رسانهها معمولاً انسانها را به مسیری که در طرح الهیشان است سوق نمیدهند و استعدادهای آنان را بیدار و زنده نمیسازد و آنها را از دورن رشد و پرورش نمیدهند.
بلکه آنها میکوشند تا با عدم ارائه آگاهیهای موثر و سازنده ذهن و فکر جوامع را تا حد امکان بسته نگهدارند و صرفا مطالبی را بیان کنند که به مزاجشان و هدفی که به دنبال تحققشان توسط جوامع هستند سازگار باشد.
دلیل محرز و غیرقابل انکار آن نیز تشویق این جریانات فکری به انجام اقدمات دستهجمعی و گروهی به جهت انجام اهداف مشخص است. اقداماتی که برخواسته از تامل، تعقل، تحلیل صحیح از وقایع جهان و درک اصولی از واقعیتها نیست و در اکثر مواقع هم نتیجهای جز تخریب و تولید مشکلات و مسائل بیشتر در برندارد.
به شکلی که به ترویج احساس نامطلوب بیشتر دامن میزند که عوارض آن در اجتماع تنشهای فکری، رفتار نامناسب، بیاخلاقی و افسردگی است.
علت انکه ما این رسانهها را با عبارت جریانات فکری معرفی کردیم آن بود که شیوه برخورد و مواجه این رسانهها با مسائل کاملا به نحو نظری و تئوری است. آنها نقششان بیان اخبار از واقعیتها است. واقعیتها هم اموری است که شنیدن تازههای آن برای افراد از جذابیت و گیرایی به مراتب بالاتری برخوردار است.
و اشکال ما مشخصا بر روی بیان اخبار از واقعیتها میباشد زیرا اگر نوع مواجه ما از واقعیتها به نحو اخباری باشد پس نباید توقع داشت که حقیقت به تمامیت خود آنگونه که حقیقتا هست به دست ما برسد.
زیرا در رسیدن خبر ممکن است: تفسیر و تحلیل نادرست، حذف و اضافه و یا حتی تحریف در آن به سادگی صورت گیرد و بودن آنکه ما متوجه باشیم آن خبر را به تمامه خالص و بدون زوائد و حواشی دریافت نکنیم. این خاصیت اِخبار از واقعیتها است که در بیشتر مواقع واقعیتنما میباشند یعنی شبه واقعیت هستند و نه واقعیت.
به همین دلیل تاثیر رسانه بر افکار مردم از گذشته تا به کنون جدی میشود و رفتار جوامع بشری را در اقداماتشان تنظیم میکند.
راههای مقابله با عدم سلطهگری روحی و روانی رسانهها
اولین قدم به جهت آنکه مانند اکثریت تقلید کورکورانه نداشته باشیم آن است که به لحاظ اندیشهای کاملا این باور غلط را که بیانگر آن است: «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» را تغییر داده و این باور نو و کاملا صحیح که سازگاری بیشتری با فطرت انسانی ما دارد را جایگزین آن نمایید که میگوید: خواهی نشوی رسوا، همرنگ حقیقت شو. این اقدام تا حد زیادی از تاثیر رسانه بر افکار مردم میکاهد.
حقیقت باید اصالت و مرجعیت داشته باشد و نه مشهورات. ممکن است در یک جامعه باوری خرافی که هیچ سنخیتی با حقیقت ندارد حاکم باشد؛ حال ما هم برای آنکه تابع مشهورات باشیم باید از آن تبعیت کنیم چون اکثریت افراد یک جامعه تابع آن است به نحوی که اگر خلاف آن را باور داشته باشیم ما را فردی احمقی میپندارند! یا بالعکس.
هیچ انسان عاقل و خردمندی مخالف با رسانه نیست چون جهان امروز جهانِ شدن و بالندگی است و رشد سریع تکنولوژی جزوه نیازهای مبرم و محوری ما است اما نه به هر قیمتی. ما در راستا کشف حقیقت میباست یک اصول و الگو ذهنی داشته باشیم، الگویی که میکوشد تا ما را از عدم رسیدن به خواستهها و رویاهایمان حفظ کند.
الگویی که همواره ما را از خطرات فکری و رفتاری حفظ میکند و حافظ ما از راهزنهای کلامی است.
برای مثال از جمله راهکارهایی که میتواند این سازمان را در ما بهبود بخشد و آن را پرورش دهد هنر یادگیری و بکاربردن مهارت کنترل ذهن است که جزوه نیازهای اساسی امروز جوامع بشری است. کنترل ذهن این فرصت را برای ما مهیا میسازد تا مضاف بر در امان ماندن ذهنمان از مطالب و مفاهیم گمراه کننده، اعتماد به نفس، عزت نفس، خودباوری، تمرکز حواس، خلاقیت، نبوغ و موضوعاتی از این دست در ما به شکل قابل توجهی مضاعف شود.
از جمله راههایی که به ما کمک میکند تا موتور حقیقتیابمان فعال شده و با قدرت و کیفیت عالیتری نسبت به گذشته عمل کند آن است که توانایی تحلیلمان را از مشهورات یک جامعه تقویت کنیم. یعنی مشخصا بدانیم که مقوله متواترات که از جمله مشهورات هستند به لحاظ منطقی غیر قابل شک و تردید است، به همین دلیل ما باید آن دسته از مشهوراتی را بررسی کنیم که متواتر نیست و نوظهور است. این روش نیز تا حد زیادی از تاثیر رسانه بر افکار مردم خواهد کاهید.
این کار به شدت منجر میشود تا شما ذهنتان به صورت سیستماتیک و منطبق با قوانین منطق طبق یک ساختار به صورت هدفمند انواع اخبار و سخنانی که در طول روز از گوشه و کنار میشنوید را تحلیل کند و دیگر به سادگی هر سخنی را قبل نکند. و از سوی دیگر ذهن فلسفی و قدرت تعقل و اندیشهورزی شما را هم تقویت میکند که نهتنها در حوزه رسانه؛ بلکه در زمینه کسبوکار، معاملات و حتی زندگی شخصی نیز همواره دسته بالا را داشته باشید و با صرف زمان و هزینه کم در کوتاهترین زمان ممکن سود سرشاری را بهدست آورید.
بنابراین؛ چندان نگران سخنان مردم نباشید. زیرا عامه مردم خیلی به دنبال شنیدن سخنانی که بر آمده از استدلال و برهان باشد نمیباشند چرا که ظرفیت و توانایی فهم و هضم آنها را ندارند لذا به همین دلیل هم است که توده مردم از فلاسفه و منطقدانان دل چندان خوشی ندارند.
به همین دلیل هم است که بهجای مطالعه کتاب، مباحثه و تجربههای میدانی، به صرف شنیدن اخبار و جملات سطحی ویکیپدیایی بسنده میکنند بودن آنکه زمان و انرژی فکری زیادی را برای فهم عمیق آن مطالب در نظر گیرند.
بنابراین؛ شمایی هم که در این لحظه به دنبال مطالعه مقاله «تاثیر رسانه بر افکار مردم» میباشید به این معنا است که نمیخواهید مانند اکثریت مردم جامعه زیست کرده و در فضاهای شلوغ و متزلزل ذهنی آنها تنفس کنید، در دنیایی که آنها زندگی میکنند زندگی کنید و سخنانی را که آنها بر زبان میآورند شما نیز بر زبان آورید.
بلکه شما دوست دارید فردی منحصر به فرد باشید و این یعنی آنکه به وسیله و کمک خودشناسی رسالت راستین خود را بیابید و با پا گذاشتن در مسیر علایق و هدف اصیل زندگیتان، جهان خارجتان را به بهترین شکل ممکن همانند یک بوم نقاشی طراحی و تصویرگری نمایید آنگونه که خودتان دوست دارید به شکل آزادانه.
همان مفهومی که در آیات قرآن به کرات از آن یاد شده و انسان را به این عمل دعوت کرده که از او بخواهد تا آن نیز به درخواستش پاسخ دهد زیرا کل عالم و جهان آفرینش را رام و مسخر شخص انسان (به معنا عام) کرده است.
فردی که این مسیر را برای زندگی خود انتخاب میکند قطعا به رسانه ارزش چندانی نمیدهد. او به خوبی میداند که حقیقت به راستی آن چیزی نیست که از طریق برخی خبرگزاریها اعلام میشود (خبرهایی که فرد به لحاظ وجدانی صدق خبرش را نمیتواند تصدیق کند) بلکه حقیقت آن است که من با باور و ایمان خود از خداوند درخواست میکنم تا او به من عطا کند که البته تحقق چنین باور و اتفاقی مستلزم آن است که ما اصول و قوانین را بیاموزیم و طبق آن اندیشه، رفتار و عمل کنیم.
زیرا این موضوعات مفاهیمی ایمانی است که فرد هنگامی که دست به کار میشود و پا در مسیر میگذارد آن اتفاقات شگفت انگیز که حاصل در خواستها و رویاهایش است توسط خداوند از راه و روشهای کاملا عقلانی و منطقی برای او به شکل ملموس محقق میگردد. به همین دلیل با بحث، جدل، مناظره یا هر امر نظری دیگری اثبات یا رد این مسائل تحقق پیدا نمیکند.
نتیجه گیری کلی
برای جمع بندی نهایی، یادآوری این نکته که ما غالبا آن را در تمامی مقالات مهم مان بازخوانی میکنیم بسیار ضروری است که شما؛ لاجرم باید این قاعده اعجاز آفرین را بپذیرید و وجودتان را همراه با آن اصول و ساختمان فکری و رفتاریتان را بر روی آن بنا و استوار سازید. چون پذیرش این قانون شرایط بهروزی شما را در همه جنبهها فراهم خواهد ساخت.
آن قاعده گرانبها و حقیقتا ارزنده و بکر آن است که «فاعل تمام اتفاقات زندگی، شرایط، رویدادها و هر آنچه اکنون در زندگی ما تحقق دارد، تحقق داشته است در گذشته و یا روزی تحقق خواهد یافت با هر کیفیتی؛ خودِ خودِ خودِ ما میباشیم و نه هیچ عامل دیگری بیرون از ما». در این خصوص مقالات بسیار کلیدی نگارش شده است که میتوانید جهت کسب اطلاعات عمیقتر از آنها استفاده کنید.
مقاله تاثیر رسانه بر افکار مردم به جهت آماده شد تا این باور صحیح و موثر را حال اینبار در حوزه رسانه در شما ایجاد نماید.
چرا که رسانهها در دنیای امروز با بهرگیری از نقاط ضعف انسانها و از همه حیاتیتر با هدف قرار دادن نیازهای اولیهشان میکوشند تا اعتقادات آنان را با سلطهگری تغییر دهند به همین دلیل مفاهیم این مقاله به شما کمک میکند تا به شکل قابل توجهی خودتان را از اسارت فکری و ذهنی رسانهها رها کنید و قدرت استقلالتان را از نو به دست آورید.
یادتان باشد که اجرای کلیه مفاهیم و تمرینات ارائه شده در عمل کلید موفقیت شما خواهد بود.