تخفیف دوره تندخوانی فرزانگان تا 1 خرداد - «کتاب بخوانیم»

0 روز 0 ساعت 0 دقیقه 0 ثانیه
ثبت‌ نام | ورود
منوی دسته بندی

تعریف آزادی چیست و چه‌کسی آزاد است؟

تعریف آزادی چیست و چه‌کسی آزاد است؟

در طول تاریخ بشری مفهوم آزادی از جمله مهم‌ترین چالش‌ها و دغدغه‌هایی بوده که انسان با آن مواجه بوده است و هر فیلسوفی به وسع خود کوشیده تا به آن پاسخ دهد و کوشش نموده تا با توجه به نیازها و مقتضیات زمانه خود آن را به بهترین نحو ممکن توصیف و تفسیر نماید. در مقاله «تعریف آزادی چیست» نیز هدف بر آن است تا در خصوص معنا و مفهوم این اصطلاح ژرف که هستی و زیست ما را اشغال نموده تعریف و راهکارهای عملی را به جهت شناخت و استفاده شما از آن معرفی کنیم.

معنی آزادی

واژه آزادی به لحاظ لغوی جزو آن گروه از واژه‌هایی است که «رهزن» است. رهزن به معنای آنکه هرانسانی آنرا در درون خود می‌یابد و سپس آنرا تجربه می‌کند اما غافل از آنکه در این مورد تحقیق و مطالعه نمی‌کند که آیا توانسته به درستی این مفهوم را ادراک کند یا خیر؟ از کجا و چگونه به این یقین دست یافته که درک او درکی بی‌نقص، جامع و دقیق است؟

به همین علت در مقاله «تعریف آزادی چیست» ابتدا با این نکته ظریف آشنا می‌شویم که به لحاظ لغوی معنی آزادی را هر انسانی چنین تعبیر و تلقی می‌کند که گویی از هرگونه قید و بندی آزاد و رها است و نباید زیر سلطه هیچ چیزی برود. اما باید توجه داشت که زیرسلطه چیزی نبودن با آنکه رها از قیودی بودن دو امر و مقوله کاملاً متفاوت است.

اما چرا انسانها آزادی را رها از قید و بندی فهم می‌کنند؟ چرا تصور می‌کنند که در دنیایی که هیچ گونه قاعده و معیاری نباشد می‌توانند زیست کنند؟ پرسش ژرف‌تر آن است که آیا این تلقی از مفهوم آزادی سازگاری با تاریخ زیست حیات بشری داشته است؟ آیا می‌توان در تاریخ انسانهایی را یافت که چنین باور نداشتند و تعریفی جدا از آزادی داشتند اما در عین حال زندگی فردی، اجتماعی و شغلی کاملاً آزادانه‌ای را هم تجربه کرده‌اند؟

از این رو برای درک بهتر این مفهوم و اینکه «تعریف آزادی چیست»، لازم است که از همین‌حالا به‌جهت آنکه ذهن‌مان به یک جمع‌بندی و تلقی درست از این مفهوم مهم تاریخی برسد؛ به‌جای واژه «آزادی» از واژه «آزاده‌گی» استفاده کنیم. علت این انتخاب آن است که هر لفظی حامل یک یا چندین معنا مشخص است و هر لفظی ذهن ما را به سمت یک یا چند معنایی هدایت می‌کند که آن معانی حامل بار و قالب‌هایی است که ذهن ما با تاثیر از آن یک گونه تشخصی پیدا می‌کند و حال جهان را براساس آن معیار در برخی از امور فهم و تفسیر می‌کند.

الفاظ و معانی «چه درست و چه غلط» این قدرت و قابلیت را دارند که ذهن ما را برنامه‌ریزی کنند؛ حال در برخی از مواقع تصویری صحیح از واقعیت به ما می‌دهند و در برخی از مواقع نیز تصویری دروغ یا به تعبیر دقیق‌تر «تصویری برساختی» را برای ما ترسیم می‌کنند.

باتوجه به آنکه در لفظ «آزادی»، معنای «عدم قید و بند» به‌نحو ابتدایی برای انسانهایی که مطالعه و تحقیق منظم ندارند حاصل می‌شود، بهتر است که از لفظ «آزاده‌گی» که معنای «هریت» از آن استنباط می‌شود استفاده شود زیرا؛ شمایی که در حال مطالعه مقاله «تعریف آزادی چیست» هستید به‌دنبال دریافت یک نتیجه کاربردی هستید تا از آن برای بهبود و رفع نیازهایتان به نحو علمی و ملموس استفاده کنید.

البته این لفظ نیز توسط رسانه‌ها به شیوه‌ها و ابزارهای متنوع و رنگارنگ مورد سوءاستفاده نیز قرار می‌گیرد و به‌شدت انسانها را تحریک کرده و به‌سمت اهداف خودشان سوق می‌دهد. به این علت که آنها به خوبی از این مسئله واقف‌اند که مردم عام برخلاف اهل علم، تعبیر واضحی که مبتنی بر مطالعات علمی باشد از این مفهوم ندارند لذا مردم معنا این لفظ را با عواطف و خواسته‌هایشان گره می‌زنند و هم‌چنین مطابق با میل شخصی‌شان تفسیر می‌کنند لذا این رسانه‌ها می‌کوشند تا عامه مردم را از فهم معنا درست آن دور نگه دارند.

معنی آزادگی

آزادگی یا «حُریت» که از آن به «آزادی معنوی» نیز تعبیر می‌شود از جمله الفاظی است که حامل یک معنا «فرادینی» می‌باشد و فردی می‌تواند به آن نائل شود که در مسیر «بندگی» و «سیر و سلوک معنوی» قرار داشته باشد. در اصطلاح دینی (ادیان ابراهیمی و خصوصاً دین اسلام) فرد «موحد» که دارای اندیشه‌ «توحیدی» است و رها از هرگونه «شرک» می‌باشد قادر است تا به این فضیلت دست پیدا نماید.

انسان آزاده به فردی گفته می‌شود که تنها از یک حقیقت تبعیت می‌کند و رها از گونه بندگی غیرحق و حقیقت است. انسان آزاده تابع و بنده غیرخدا نیست زیرا این تفکر زمینه‌ساز «استبداد» خواهد بود و اراده و اختیار تام او را سلب خواهد کرد. «شرک» از جمله اندیشه‌هایی است که در قرآن به‌شدت توسط خداوند نکوهش شده و نسبت به «کفر» گناهی غیرقابل بخشش تلقی شده البته در صورتی که در آخرت فرد مشرک دلیل معقول برای شرک خود نداشته باشد.

معنی دقیق «شرک» آن است که انسان برای خدا «شریک» قائل شود. از آنجایی که خدا برای نمونه منبع تمام قدرت‌ها است و قدرت و اراده انسان در طول قدرت و اراده الهی می‌باشد در واقع انسان با این تلقی، خود؛ از قدرت خودش می‌کاهد و با این اندیشه قدرت‌های اعجاب انگیزش را به همراه «قدرت فاعلیتش» به فراموشی می‌سپارد.

چون قدرت را به عواملی خارج از وجود خود داده است. لذا این تصور که دولت‌ها، مردم، جامعه، فرهنگ و … باید برای او تعیین و تکلیف نمایند و خود دیگر نقشی در رخدادهای زندگیش نمی‌تواند داشته باشد بسیار پررنگ می‌شود و این زمینه را برای انواع سوءاستفاده‌های فکری، روحی و فعلی فرد فراهم می‌سازد. مانند عروسک‌های «خیمه‌شب‌بازی» که سرنخ به دست عواملی غیر از خود انسان است.

شیخ اجل در بیتی به زیبایی این مفهوم را توضیح می‌دهد که : «هرکس به تعلقی گرفتار / صاحب نظران به عشق منظور» و در بیت دیگر از یک وجهی متفاوت می‌گوید: «گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی / دوست ما را و همه نعمت ِ فردوس شما».

گویی در بیت مذکور سعدی حامل این پیام است که فردی که تنها از حق پیروی کند به آزادی تام و تمام دست یافته و به معنای دقیق آزادانه زیست خواهد کرد چرا که دیگر خود را زیر سلطه و بندگی غیرحقیقت نمی‌بیند. به زبان دیگر انسان موحد در مسیر حقیقت حرکت می‌کند و در انتظار آن نیست تا رسانه‌ها و در مجموع جامعه برای او تعیین کنند که چه‌چیزی درست است یا غلط.

انسان آزاده به‌خوبی می‌داند که قادر نیست که خارج و بیرون از هرقید و بندی اندیشه و رفتار نماید زیرا به‌درستی به درک این حقیقت نائل آمده که موجودی مقید است، یعنی تابع زمان، مکان، شرایط، رخدادها و افکاری است که آن اندیشه‌ها در برخی از موارد قابل نقض و نقد هستند لذا مطلقیت برای انسانی که مقید است امکان وقوعی نخواهد داشت و این تجربه زیسته تاریخی راه را برای فهم صحیح اینکه «تعریف آزادی چیست» واضح می‌سازد.

سعدی: « من از آن روز که در بند توام آزادم / پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم».

به همین علت او هوشمندانه می‌کوشد تا از آن قیودی که احساس محدودیت را دریافت می‌کند و در مراحل حساس‌تر شرک را تجربه می‌کند، رها شود. زیرا در مسیر توحید است و وارد آن قیدی شود که مبتنی بر نیازها، خواسته‌ها، شرایط زیسته، بلوغ روحی، عقلی و شناختی او است و در آن قید است که قادر است تا به نحو موقت طعم آزادی و قدرت اختیار خود را بچشد و این روند امتداد خواهد داشت و انسان آزاده دائما در حال شکستن قیود قبلی و وارد شدن در قیود جدید است زیرا به یک هدف غایی باورمند است و موجودی سیال و منعطف می‌باشد.

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست. «صائب تبریزی»

تعریف آزادی با گزینش قیدهای نو

حال پرسش مهم‌تر در مقاله «تعریف آزادی چیست» که ابطال‌پذیری لفظ «آزادی» را بر خلاف «آزادگی» مضاعف می‌سازد آن است که آیا در جهان حقیقی که ما در آن زیست می‌کنیم، حقیقتا امکان‌پذیر است که انسان به هیچ چیزی پایبند نباشد؟ آیا امکان‌پذیر است که انسان تحت یک چهارچوبی که مورد توافق جمعی دیگر انسانها است اندیشه، رفتار و تکلم نکند؟ اگر چنین نباشد که زمینه برای «هرج‌ومرج»، «آشوب»، «وحشی‌گری» و «طغیان» هموار می‌شود زیرا «قاعده و قانونی» وجود ندارد.

اگر چنین جهانی را متصور شویم که انسانها در یک قید و بندی عاقلانه که خود زمینه‌ساز آزادگی آنها است اندیشه و عمل نمی‌کنند به‌راستی حقوق متقابل آدمیان مورد احترام قرار نخواهد گرفت. برای نمونه تصور کنید که یک کارفما به کارمندان خود بگوید که از امروز به بعد من قرار است که آزادی را تجربه کنم لذا خود را در هیچ قیدی نمی‌بینم لذا با اینکه باید حقوق شما را سرماه پرداخت کنم اما چنین کاری نخواهم کرد زیرا این اندیشه و عمل من را محدود می‌کند!

احتمالا شمایی که این متن را مطالعه کردید از خواندن آن تعجب نموده و این عمل را غیراخلاقی و حتی غیرمعقول تلقی نمودید. بله چنین است رها از قیود بودن و مطلق اندیشیدن پیامدهای جبران‌ناپذیری را به همراه خواهد داشت به همین دلیل به قول امانوئل کانت: «آزادی راستین انجام دادن هرکاری نیست؛ بلکه انجام ندادن آن اموری است که قدرت انجامش را داری».

اگر انسانی چنین بیندیشد که آزادی به منزله آن است که هرفعلی را انجام دهد و هر اندیشه‌ای را تصور کند آنگاه خودِ این برداشت، او را در اسارت و زندان مطلق اندیشی قرار خواهد داد زیرا در مواقعی هم که نباید سخنی را بگوید، نباید فعلی را انجام دهد و نباید رفتاری از او سر زند به جهت آنکه مفسده‌ای در پس او نهفته است بازهم آنرا انجام خواهد داد.

به‌بیان دیگر چنین فردی قدرت اختیار خود را نیز محدود می‌سازد و در جبری ذهنی که خود برای خودش تعریف نموده محبوس می‌کند. اما انسان «موحد» که تنها «حقیقت» برای او اولویت دارد و نه آنچه «مشهور» است، می‌کوشد تا آن چرا که موجه، معقول و صحیح است انجام دهد و این دو بیت از شعر حکیمانه سعدی توجه کند که:

«دو چیز تیره عقل است، دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی» و «جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت».

به بیان دیگر لودویگ ویتگنشتاین؛ «Ludwig Wittgenstein» فیلسوف تحلیلی قرن بیستم اتریشی، هویت انسان را در آنکه به چه میزان قادر است و این هوش و توانمندی را دارد تا در مواقع لزوم «سکوت» کند و در مواقع دیگر «لب به سخن بگشاید» معرفی می‌کند زیرا؛ وسعت فهم و آگاهی انسان خود را در نوع و مدت سکوت او نمایان می‌سازد.

بنابراین؛ انسانی که قوه تشخیص انواع قیدها را دارد و به‌درستی تشخیص می‌دهد که باید در هر زمان و شرایط چه رفتاری را از خود بروز دهد تا از یک سو «حق و حقیقت» را بیان دارد و از سوی دیگر «حقوق» هم نوعان خود را ارج نهد «تعریف آزادی» را فهم و هضم نموده است.

تعریف آزادی معنوی چیست

«آزادی معنوی» به این معنی است که تا مادمی که انقلاب، تحول و دگرگونی در درون انسان ایجاد نشود، تغییر و تبدلی نیز در بیرون از انسان محال است که رخ دهد. انسان هنگامی که مراحل و مراتب سلوک معنوی را طی می‌کند و زمانی که قدرت روحی او ارتقا پیدا می‌کند و شخصیت و منش او با دگرگونی اساسی مواجه می‌شود، مشاهده می‌کند که رابطه او با جهان خارج از نفسش نیز در حال تغییر است.

اما زمانی که قاعده مذکور برعکس شود، ما مشاهده می‌کنیم که انسانها به آزادگی راستین در زندگی خود دست پیدا نمی‌کنند بلکه شرایط بیرونی در حال تغییر است اما آنها با ثابت ماندن دائما به دنبال یک معجزه در زندگی‌شان هستند و یا یک شانسی که آنها را به آرزو و آرمان‌هایشان برساند. در حقیقت انسانی که ریشه خوشبختی و سعادت خود را در بیرون از نفس خود جستجو می‌کند نه‌تنها به موفقیت دست پیدا نمی‌کند بلکه هیچگاه از قیودات مخرب و محدودسازی که خودش برای خودش تعریف کرده رهایی نخواهد یافت.

نکته ظریف دیگر آن است که انسانی که خودش آزادگی را تجربه نکرده باشد و آزادانه زیست نکرده باشد هیچگاه قادر نخواهد بود که معلم و راهنمای موثری برای دیگران باشد، زیرا فردی خود فاقد مهارت و تجربه‌ای است چگونه خواهد توانست به دیگران مهارت و علمی را آموزش دهد.

بنابراین؛ انسانها برای انتخاب الگوهای سلامت و تاثیرگذار در زندگی تحصیلی، فردی و شغلی‌شان حیاتی است که به این نکته سرنوشت‌ساز توجه کنند و افرادی را به عنوان راهنما خود به جهت رشد و توسعه فردی انتخاب کنند که دارای دست آورد و نتایج کارآمد و موثری باشند.

جمع‌بندی

در نهایت باید یادآور شد که راه رسیدن به آزادگی و تجربه طعم شیرین آن ایمان به یک حقیقت واحد و بندگی تام و تمام او است. این روند مواهب، دستاوردها و نتایج ملموس درخشانی را برای انسان به ارمغان می‌آورد تا از یک سو به خواسته‌ها و اهدافش به‌سادگی دست‌یابد و از سوی دیگر زندگی، فرصت‌ها، شرایط، اتفاقات و در یک کلام جهان خود را آنگونه که دوست دارد از نو بسازد.

انسان «موحد»، که تحت سلطه هیچ قدرتی نیست و هیچ نیرویی به غیر از خدا قادر نیست تا او را از اهدافش باز دارد به همین جهت می‌کوشد تا هم خود را رشد و بهبود دهد و هم با کمک نمودن به سایر انسانها؛ جهان را به عنوان مکان لذت‌بخش‌تری برای زیستن تبدیل نماید لذا «آزاد بودن» و اینکه «آزادی چیست» در چنین شرایطی محقق خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تخفیف دوره تندخوانی فرزانگان تا 1 خرداد - «کتاب بخوانیم»

0 روز 0 ساعت 0 دقیقه 0 ثانیه