ثبت‌ نام | ورود
منوی دسته بندی

تفاوت آرامش و آسایش چیست و چگونه به آنها برسیم

تفاوت آرامش و آسایش چیست

انسان‌ها در زندگی شخصی، کاری و تحصیلی خود مداوم با این دو مفهوم اساسی روبه‌رو هستند. گاهی برخی از آنها این دو واژه را تحت عنوان یک واژه معنی و تفسیر می‌کنند و گاهی نیز برخی دیگر آنها به دلیل مطالعه و داشتن دانش کافی در این زمینه یکی را به اشتباه مقدم بر دیگری می‌دانند. اما تفاوت آرامش و آسایش چیست؟ چه تعریفی باید از آرامش و چه‌ فهمی می‌بایست از آسایش داشته باشیم؟

در مقاله «تفاوت آرامش و آسایش چیست» به این پرسش‌ها پاسخ خواهیم داد. آرامش یعنی چه؟ آسایش چیست؟ آیا این دو واژه یک معنای واحد دارند یا دارای معنایی مجزایی هستند؟ آیا آسایش در گرو آرامش است یا معکوس می‌باشد؟ کدام یک باید در اولویت باشد و چرا؟ چگونه می‌توانیم به آرامش و آسایش دست پیدا کنیم؟ راه و روش‌های اصولی و مطمئن آن دقیقا چیست؟

حتما با خود می‌پرسید که با خواندن محتوا مطالب مقاله «تفاوت آرامش و آسایش چیست» در انتها قرار است که به چه هدف معینی برسید و با استفاده از راهکارهای آن چه تغییر ملموسی را در زندگی‌تان ایجاد کنید! آیا اساسا رسیدن به آرامش یا آسایش و هردو کاربردی دارد؟ اگر چنین است آن مزایاها و آورده‌ها مشخصا چیست؟

در مقاله «تفاوت آرامش و آسایش چیست» هدف ما بر آن است تا در خصوص این پرسش‌های کلیدی و فوق العاده تاثیرگذار که قادر است تا زیست و حیاط فکری، روحی، عاطفی، ارتباطی، اجتماعی، شغلی و تحصیلی‌تان را دست‌خوش یک دگرگونی و تحول بنیادین قرار دهد اطلاعات و آگاهی‌های ارزشمند و تامل برانگیزی را خدمت شما دوستان ارائه دهیم.

آرامش چیست

آرامش به انگلیسی: «Peace of Mind» در لغت به‌معنی «امنیت» است و در اصطلاح می‌بایست که سری به Hellenistic Philosophy بزنیم و نظریات مختلف این مکاتب را در این حوزه مطالعه کنیم و دست آخر به یک نتیجه واحد و مطمئن در این زمینه برسیم تا از یک سو کارآمد و از سوی دیگر همیشگی و مسئله حل کن باشد.

اینکه چرا برای فهم معنای لغوی این واژه ما از کلمه «امنیت» استفاده کردیم یک دلیل دارد و آن هم نزدیک بودن معنای مذکور به این لغت است. مراد از امنیت، عدم وجود یک عامل مزاحم (ذهنی و عینی) برای رسیدن ما به نتایج مورد انتظارمان است. به‌بیان دیگر هر چیزی که به لحاظ ذهنی مانع از آن شود تا ما به خواسته‌هایمان برسیم؛ و آن عامل ما را از درون نابسامان، سرگردان، گمراه و مستاصل نماید در اصل آرامش ما را سلب کرده است.

فلسفه‌های هلنیستی به چهار مکتب تقسیم می‌شود که شامل: 1. مکتب کلبیان، 2. مکتب اپیکوریان، 3. مکتب رواقیان و 4. مکتب نوافلاطونیان  است. در مقاله «تفاوت آرامش و آسایش چیست» ما دیدگاه‌ مکاتب کلبی، اپیکوری و رواقی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

عقاید پیروان مکتب کلبیان در مورد آرامش

کلبیان به انگلیسی: «Cynicism» براین اعتقاد بودند که این بیان سقراط صحیح است: «خوشبختی و سعادت ارتباطی با مسائل مادی ندارد، افرادی هم که می‌کوشند تا خوشبختی را با تعلقات دنیوی به‌دست‌آورند، خطا می‌کنند. لذا ترک دنیا ما را به‌سمت آن خوشبختی حقیقی هدایت می‌کند. باید بهرمندی از دنیا را به‌ حداقل کاهش داد. انسان باید به‌بهای کنار گذاشتن تعلقات دنیوی، به آرامش درونی برسد.»

علت این تفکر کلبیان آن است که «تعلقات، ما را وابسته مادیات می‌کند و مانع از رهایی، رشد و سعادت ما می‌شود». پس باید این تعلقات، وابستگی‌ها و علایق قطع شود تا انسان به آرامش درونی – ذهنی برسد. برای فهم بهتر این نوع از تفکر «زهد منشی»، لازم است دو مفهوم «آرامش» و «آسایش» بررسی شود.

«آسایش» یعنی «فرد، تسلیحات لازم برای زندگی را در اختیار داشته باشد.» یا «دست‌آوردهای مادی بشر برای بهبود زندگی را آسایش گویند»، که در نهایت زندگی را آسان‌ می‌سازد. اما «آرامش» یک حالت روانی است که ذهن از آشفتگی، هیجان یا مزاحمت دور باشد. داشتن «آسایش» باعث «آرامش» نمی‌شود. انسان می‌تواند آرامش داشته باشد، اما درعین‌حال فاقد آسایش باشد.

در تفکر کلبیان، وجود «تعلقات مادی» برای انسان دغدغه‌آور خواهد بود. انسان را از مسیرهای درازمدت معنوی دور می‌کند. اگر فردی آرامش خود را قربانی آسایش کند با این نصیحت «کلبیان» مواجه می‌شود که: «درجایی که آسایش مانع آرامش می‌گردد، باید اولویت را به آرامش داد.»

عقاید پیروان مکتب اپیکوریان در مورد آرامش

اپیکوریان یا «لذت‌جویان» به انگلیسی: «Epicureanism» بر این باورند اساس، «لَذت» است و انسان باید به لذت برسد. هرآن‌ چیزی که به انسان «لذت» بدهد، «آرامش‌بخش» خواهد بود و هرآن چیزی که «دردناک» باشد؛ قادر است تا «آرامش» را از انسان سلب کند.

منشاء تفکر «اپیکوریان»، جنگ‌های اسکندر بودند. در جنگ، پدیده‌های مانند: مرگ، فقر و ناامیدی گسترش می‌یابد و این مردم را به‌لحاظ روانی به استیصال می‌رساند. لذا آنها تمایل بسیار شدیدی به زندگی پیدا کردند. آنها بی‌ثباتی را تجربه کرده‌اند و اینکه هر لحظه امکان دارد تا مرگ را تجربه کنند. لذا تمایل به لذت و عرفان در آنها مضاعف می‌شود. مثال: «گرایش به عرفان بعد از حمله مغول به ایران».

بسیاری از اموری که امروزه در «لذت‌جویی» دنبال می‌شود که نمونه آن در دنیای غرب به وضوح قابل مشاهده می‌باشد «انفعال» است و نه «فعالیت». لذت خوب باید «درازمدت» و «مستدام» باشد و نه کوتاه‌مدت که ناشی از خودفریبی است. گرایش به مواد مخدر، مشروبات الکلی، روابط جنسی و انسانی نامعقول، لذت‌کوتاه‌مدت به‌شمار می‌رود.

زیرا فرد لحظه‌ای احساس لذت می‌کند اما در بلندمدت، دچار هزاران رویداد تلخ و پیامدهای غیرقابل جبران می‌شود. بنابراین؛ لذت حقیقی آن است که زمینه‌ساز «آرامش‌درونی» و مستدام انسان گردد. لذت، امری «عام» نیست و برای هر فردی متفاوت و منحصربه‌فرد می‌باشد. لذت‌بردن خوب است اما باید از امور خوب و استوار لذت برد و نه اموری که موقتی هستند.

«به هرکار خوبی عادت کن، زیرا عادت آن‌را راحت می‌سازد و منجر به لذت می‌شود». وجه مشترک میان «اپیکوریان» و «کلبیان»، عدم اعتقادشان به جاودانگی روح و جهان پس از مرگ است. آنها باآنکه از مرگ ترس داشتند اما می‌کوشیدند تا بر ترس از مرگ، غلبه کنند. از نظر اپیکور، لذت‌واقعی و فراق از درد و رنج ابتدا «معاشرت با دیگران» و دوم «خواندن کتاب» است.

انسان‌هایی بیشتر از مرگ هراس و واهمه دارند که منغمر در مادیات (لذت‌های محسوس) شده‌اند و قدرت اندیشه، تعقل و تامل را در سطوح عالی عرفانی از دست داده‌اند.

عقاید پیروان مکتب رواقیان در مورد تفاوت آرامش و آسایش چیست

«زنون» پایه‌گذار مکتب رواقی به انگلیسی: «Stoicism» است. این مکتب بر این عقیده است که دو جهان وجود دارد: «جهان صغیر» و «جهان کبیر». جهان اصغر، «انسان» است و جهان اکبر، «عالم».

رواقیان بر این اعتقاد بودند: «انسان باید برانفعالات خود تسلط یابد، متاثر از بیرون نباشد و آنقدر برنفس خود احاطه یابد تا جهان خارج قادر به تغییر او نباشد. «جهان‌ اکبر» نابسامان است و انسان برای حفظ آرامش باید یک دیوار و حصاری دور تا دور ذهن خود ترسیم کند تا تاثیرات خارجی منجر به تاثیرات درونی او نگردد.»

این دعا رواقی معروف است که:  «خدایا برمن عطا فرما، «پذیرش» آنچرا که توان تغییر آن در من نیست و «شهامت» تغییرآنچرا که می‌توانم تغییر دهم و «حکمتی» که تفاوت میان آن دو را تشخص دهم.» این دعا یعنی آن چراکه قادر به تغییر آن هستم، تغییر دهم و آنچراکه قادر به تغییر آن نیستم بپذیرم.» وجه اختلاف «رواقیان» با «اپیکوریان» و «کلبیان»، در اعتقاد آنها به «خدا» بود.

تقلی رواقیان از خدا مانند؛ پیش سقراطیان بود و خدا را به‌عنوان «لوگوس» و انرژی که به عالم «نظم» و «قانون» داده‌ است تصور می‌کردند. آنها نظم و قوانین طبیعت را برگرفته از آن قانون لوگوس یا قانون‌الهی می‌دانستند و به تصادف، که نقض «قانون ثابت» است، اعتقاد نداشتند. رواقیان معتقد بودند «نفس انسان» از خدا گرفته شده. به‌دلیل‌آنکه خدا خالق «جهان ‌اصغر» است و نفس انسان هم آینه‌ای است که جهان را در خود منعکس می‌کند.

وجه اختلاف دیگر «رواقیان» با «اپیکوریان»، در عدم اعتقاد آنان به جستجو و رسیدن به سعادت با «لذت» است. «اپیکوریان» معتقد بودند که لذت، راه رسیدن به سعادت است اما «رواقیان» سعادت را در لذت نمی‌دانستند بلکه؛ سعادت را در «دانش و آگاهی» جستجو می‌کردند.

جمع‌بندی بخش اول تفاوت آرامش و آسایش

همواره بکوشید تا خودتان را به درستی بشناسید و رسالت‌تان را از زندگی کشف کنید. بدانید که برای چه پا در این هستی نهاده‌اید، چرا زندگی می‌کنید و به کجا قرار است بروید. رسیدن به لذت‌های معقول و غیرمحسوس از راه لذت‌های محسوس می‌گذرد که به عنوان مقدمات، مولد آرامش به‌شمار می‌آید. وارسته بودن و قطع هرگونه تعلق؛ (توحید) پایه‌های استوار بنای آرامش در این جهان است.

انسان برای رسیدن به آرامش، می‌بایست تمام «قدرت‌های عالم» را چه آنان که بودند، هستند و خواهند آمد؛ تنها از آن یک موجود واحد و یگانه بداند که شایسته این اتصاف است و هیچ موجود دیگری قابلیت و استحقاق این اتصاف را ندارد. این اندیشه که «توحید» نامیده می‌شود و انسانی که در این راه قرار دارد «موحد» معرفی می‌گردد که همواره در زمان حال پویا است.

فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

آنها که ایمان بیاورند و (خود را) اصلاح کنند، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می‌شوند.

سوره مبارکه انعام، آیه 48

از جمله عوامل دیگری که آرامش را در انسان مستدام نگه می‌دارد آگاهی یافتن از قدرت‌های درونی او است. انسان قادر است (البته به شرط ایمان و پذیرش این تفکر) تا هرآنگونه که بخواهد صرف نظر از خواسته و اراده قدرت‌های دیگر به غیر از خدا زندگی خود را هرآنگونه که بخواهد مدیرت و به‌وجود آورد.

آسایش چیست

واژه آسایش به انگلیسی: «Comfort» در لغت به معنی آسودگی، راحتی، فراغت و استراحت است و در اصطلاحت به مجموعه عوامل مادی گفته می‌شود که زندگی را برای بشر تسهیل می‌کند.

آرامش با عوامل و اسباب مادی برای انسان ایجاد نمی‌شود، بلکه آرامش حاصل یک امنیت خاطر ذهنی است. ثروت تنها پدیدآورنده آسایش برای انسان است. حال اگر آن آسایش همراه با آرامش نگردد گویی که انسان به ظاهر ثروتمند است اما در باطن فردی فقیر می‌باشد.

آسایش به معنای انواع لذت‌های زودگذر مادی، شهرت، ثروت، جایگاه اجتماعی بالا، محبوبیت و مواردی از این جنس است که تنها زندگی را برای انسان راحت، ساده و تسهیل می‌سازد. اما با وجود تمام این امکانات، مزایا و مواهب همچنان مشاهده می‌شود که فرد گویی که قادر نیست تا از این مواهب بهترین و مفیدترین استفاده و سود را به دست آورد.

به زبان دیگر انگار که این پول و مواهب در ظاهر متعلق به اوست و در باطن او با این مواهب غریبه است. علت بسیاری از خودکشی‌هایی که در بازیگران مطرح و یا مدل‌های بارز جهانی مشاهده می‌شود همین است. این افراد از آسایش فوق تصور برخوردار هستند و هیچگونه دغدغه مالی ندارند اما در عین حال از فاقد و عطش یک آرامش فکری و ذهنی را دارند.

جمع‌بندی | تفاوت آرامش و آسایش چیست

در مقاله «تفاوت آرامش و آسایش چیست» شما با یک تصویر کلی و چشم اندازی دقیق از مفهوم، ماهیت و کاربردهای هریک از آنها به خوبی آشنا شدید. در مرحله بعدی وقت آن است تا به صورت عملی از کارکردهای فوق العاده بی‌نظیر آن بهرمند شوید. بکوشید تا با مطالعه چند باره این مقاله نکات مهم آنرا یادداشت و در عمل آنها را اجراء کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *